کتاب نا کدبانو نشر نون

کتاب نا کدبانو نشر نون

رمان نا کدبانو ، در مورد زنی می باشد که کل زندگی خود را وقف کار کردن نموده است . این زن جوان متوجه می شود که در زندگی مسائل مهم تری از کار کردن وجود دارد و پس از گذشت زمان یاد می گیرد که از هر چیز کوچکی در زندگی لذت ببرد .

این کتاب توسط سوفی کینسلا نوشته شده است و به ترجمه روناک احمدی آهنگر ، نشر نون آن را به چاپ رسانیده است .

نویسنده سعی نموده است در متنی سلیس و کاملا روان ، دنیای زنانه و دغدغه های آن را روایت نماید .

شما با خواندن اولین جملات از این کتاب متوجه خواهید شد که با رمانی جذاب رو به رو هستید و شاید دلتان نیاید که کتاب را زمین بگذارید و هر چه بیش تر دوست دارید در مورد سامانتا سوئیتینگ بیش تر بخوانید .

نا کدبانو ، تلفیقی از کمدی و رمانتیک است که شما را بین دو راهی می گذارد که سامانتا آیا به زندگی قبلی خود بر خواهد گشت یا نه ؟

همین طور با برانگیخته نمودن حس شوخ طبعی ، مفاهیمی چون کار ، زندگی شخصی و تعادل میان هر یک را مورد بررسی قرار می دهد .

شاید از نا پختگی های او به خنده بیایید و شاید گاه از سر حس انسان دوستی ، دلتان برایش بسوزد . در هر صورت به شما پیشنهاد می دهیم اگر می خواهید در قالب یک داستان از یک دنیای زنانه و فراز و نشیب هایش سر در آورید ، به سراغ این رمان بروید .

در مورد نویسنده رمان نا کدبانو بیش تر بدانیم

سوفی کینسلا یک نویسنده انگلیسی می باشد که در 12 دسامبر 1962 پا به جهان گذاشته است . وی ابتدا به تحصیل در دانشگاه آکسفورد و در رشته موسیقی پرداخت اما پس از یک سال به رشته سیاست ، فلسفه و اقتصاد ورود پیدا کرد .

سوفی کینسلا ، قبل از آن که قلم دست بگیرد و نوشتن را آغاز نماید ، روزنامه نگاری در حوزه مالی بوده و در آن حرفه مشغول بود .

لازم به ذکر است که کتاب های این نویسنده به بیش از چهل زبان ترجمه شده اند .

هم چنین کتاب های وی ، بیش از 40 میلیون نسخه در بیش از 60 کشور جهان به فروش رسیده است .

از جمله آثار این نویسنده که در ایران ترجمه و به چاپ رسیده است می توان به : من رو یادت هست ؟ ، زندگی نه چندان عالی من و رازم را نگه دار ، اشاره نمود .

چند خطی از متن رمان نا کدبانو

سامانتا سوئینتینگ ، یک وکیل پر کار و کاملا حرفه ای می باشد . او در کمال نا باوری ، کار غیر قابل تصوری را انجام داده است .

او که قرار بوده سهامدار شرکتی بشود که در آن کار می کرده ، با اشتباه بسیار بزرگی که کرده است ، امکان هر گونه مشارکت را از بین می برد .

او که همه چیز را کاملا این برده است از دفتر خود پیاده می رود ، سوار قطار می شود و از وسط نا کجا سر در می آورد .

او با در خواست راهنمایی که در یک خانه بزرگ و زیبا ، به عنوان یک مصاحبه شونده اشتباه گرفته می شود و ناگهان متوجه می شود که به عنوان یک کدبانو به او شغلی پیشنهاد شده است .

کارفرمایان وی تصور نمی کنند که یک وکیل را استخدام کرده اند و سامانتا کوچک ترین ایده ای برای کار کردن با اجاق گاز ندارد .

او نمی تواند حتی یک دکمه بدوزد ، سیب زمینی بپزد و یا میز اتو را باز کند .

این که او چگونه نفسی عمیق می کشد و شروع به وفق دادن خود با وضعیت جدید می کند ، و در این بین عشق را نیز می یابد …

در صورت موجود نبودن با شماره ۹۵۰ ۹۵۰ ۶۶ بانک کتاب تماس حاصل فرمایید.

اینستاگرام ما