خشکسالی نشر کوله پشتی

خشکسالی

کتاب خشکسالی اثر جین هارپر می باشد که در سال 2016 منتشر و چاپ شد که به عنوان اولین  رمان این نویسنده معرفی شده است و هم چنین توانست جوایز و موفقیت های بسیار زیادی کسب نماید . داستان کتاب خشکسالی بسیار وحشتناکی بود که در شهر کییوارا ، که از شهر های کوچک کشور استرالیا می باشد بیان شده است که پیامد های بسیار بدی برای خانواده ای به نام هادلر داشته که همه اعضای آن به قتل می رسند .

اما خلاصه از داستان کتاب خشکسالی : شهر کییوارا ، زادگاه آرون فالک می باشد که دو سال درگیر خشکسالی و قحطی بسیار بدی شده  بود .

شهری زراعی با خانواده هایی که اکثر آن ها از طریق کشاورزی در آمد و خرجی خود را به دست می آورند ، اما این خشکسالی  باعث شد که تنها در آمد این مردم از بین برود و نتوانند امرار معاش خود و خانواده خود را تهیه نمایند .

آرون بیست سال بود که زادگاه خود را ترک نموده بود اما زمانی یک نامه به آن می رسد که مجبور می شود به زادگاهش بازگردد نامه ای که در آن گفته شده بود دوست دوران کودکی آرون یعنی لوک هادلر و همسرش کارن و هم چنین پسر شش ساله اش بیلی به قتل رسیده اند و …

نویسنده کتاب خشکسالی ، در یکی از سخنرانی های خود در جشنواره داستان های جنایی چنینی می گوید : ” زمانی که دست به قلم شدم تا خشکسالی را بنویسم ، نمی دانستم چگونه و چطور از کجا شروع کنم . چگونه باید تکه های داستان را مانند یک جورچین و پازل کنار یکدیگر قرار دهم . در واقع هیچ برنامه مشخص و معینی برای آن نداشتم .

به همین خاطر در دوره های آموزشی شرکت کردم و طی دوازده هفته توانستم ایده ای که در ذهن داشتم را بر روی کاغذ بیاورم . هیچ انتظار نداشتم که کتابم به چاپ برسد . اما به خودم می گفتم بهتر است هر چه زود تر کتاب را به سر انجام برسانم و هر آن چه که در توان دارم  برای نوشتن کتاب بعدی به کار بگیرم . ”

افتخارات و جوایز جین هارپر برای این کتاب

همان طور که اشاره کردیم این کتاب اولین رمان جین هارپر می باشد که او نوشته ولی با این حساب توانسته جوایز و عناوین زیادی برای خود کسب نماید که شامل : برنده خنجر طلایی انجمن جنایی نویسان انگلیس در سال 2017 ، جایزه کتاب ناشران مستقل در استرالیا ، جایزه ادبی ویکتورین پریمیر ، بهترین رمان پلیسی جنایی آمازون در سال 2017 و در آخر نامزد بهترین رمان جنایی گودریدز در سال 2017 که توانست این عنوان های بی نظیر را برای خود کسب نماید .

در آغاز کتاب این چنین می خوانیم :

جسدی که بیرون خانه بود ، از همه تازه تر به نظر می رسید . در ورودی باز بود ، انگار کسی دعوت شده بود . با این وجود کمی طول کشید تا مگس ها جسد دوم را در آن خانه ویلایی پیدا کردند . آن دسته که جرات عبور از راه روی ورودی را داشتند ، این بار با جسد دیگری در اتاق خواب مواجه شدند . این یکی کوچک تر بود ، اما در رقابت با جسد بزرگ تر ، کم تر خورده شده بود .

ابتدا مگس ها به خون لخته شده روی فرش و کف پوش هجوم آوردند . بیرون خانه ، لباس های شسته شده هنوز روی بند آویزان بود و زیر آفتای سوزان شهر ، خشک و سفت شده بود . اسکوتر کودکی روی پله چوبی جلوی در رها شده بود . در شعاع یک کیلومتری مزرعه ، فقط قلب یک انسان می تپید . گویی در آن منطقه ، پرنده پر نمی زد .

در صورت موجود نبودن با شماره ۹۵۰ ۹۵۰ ۶۶ بانک کتاب تماس حاصل فرمایید.

اینستاگرام ما