نقد و بررسی
پسر زن جادوگرپسر زن جادوگر
پسر زن جادوگر
این کتاب از بخش های مختلفی تشکیل شده و توسط انتشارات هوپا به چاپ رسیده است.
مکثی کرد، انگشت زخمیاش را به لب برد و خون را مکید. برای یکلحظه، انگار که تصمیمی گرفته باشد، چشمهایش را بست و باز کرد … الوارهای سقف به جیرجیر افتادند، تیرچهها لرزیدند و دودی بدبو از جرز تختههای کف بیرون زد.
خانه از جادو بو گرفت: بوی گوگرد، بعد خاکستر، بعد بویی شیرین و ناگهانی.
میدانست جادو بیدار شده، بهگوش است و گرسنه.
جادو میخواست بیرون بیاید.
در صورت موجود نبودن با شماره ۹۵۰ ۹۵۰ ۶۶ تماس حاصل فرمایید.
0دیدگاه