نقد و بررسی
کتابخانه نیمه شب مت هیگ کوله پشتیکتابخانه نیمه شب مت هیگ کوله پشتی
بانک کتاب ماندگار
کتابخانه نیمه شب مت هیگ کوله پشتی
درباره کتاب کتابخانه نیمه شب
همه ما فکر میکنیم اگر میدانستیم نتیجه تصمیماتی که در هرلحظه از زندگی خود میگیریم چه خواهد بود شاید خوشحالتر و موفقتر بودیم. احساس میکنیم دانستن پایان مسیرهای مختلفی که پیش رویمان قرار دارد شاید آرامش بیشتری نصیبمان میکرد اما زندگی بسیار عجیبتر از آن چیزی است که ما فکر میکنیم. مت هیگ در اثر جذاب خود با عنوان کتابخانه نیمه شب داستان زن جوانی به نام نورا سید را بازگو میکند که در پی تصمیمات اشتباهی که گرفته است، ترجیح میدهد به زندگی خود پایان دهد اما با ورود به کتابخانه ای عجیب، نورا مسیرهای بیشماری پیش روی خود میبیند که معنا و تعریف متفاوتی از زندگی اکنون خود و تصمیماتی که تصورمیکرده اشتباه است، دریافت میکند.
کتابخانه نیمه شب مت هیگ، شاید در ظاهر رمانی سرگرم کننده باشد ولی در پایان کتاب آنچه تجربه میکنید معنای عمیق و متفاوتی از زندگی است که به سادگی هرچه تمامتر بیان میشود.
بخشی از کتاب کتابخانه نیمه شب
نورا نه ساعت پیش از آنکه تصمیم به مردن بگیرد، بی هدف در بدفورد قدم میزد. شهر در نظرش مثل خط تولید انبوه اندوه بود؛ محوطه ورزشی شهر که کفش را سیمان ریگ دار کرده بودند و مرحومش آنجا شنا کردنش را تماشا میکرد، رستورانی مکزیکی ای که با دن رفته بود تا فاهیتا بخورند، بیارستانی که مادرش در آن درمان میشد.
دن دیروز به او پیام داده بود. نورا جواب داده بود که به طرز مسخره ای سرش شلوغ است و وقت ندارد. با این حال به نظرش غیرممکن بود که پیام دیگری برای دن بفرستد. نه به خاطر اینکه احساسی به او نداشته باشد، بلکه دقیقا به خاطر اینکه هنوز دوستش داشت و نمیخواست دوباره احتمال آسیب رساندن به او را به جان بخرد. زندگی دن را نابود کرده بود. کمی پس ازینکه نورا عروسی شان را لغو کرد، دن موقع مستی در پیامی به او نوشت: زندگیم آشوب شده.
جهان میل به آشوب داشت. کارت را از دست میدهی و بعد، اتفاقات بد دیگری میافتد.
باد میان درختان نجوا کرد. باران باریدن گرفت. نورا با حسی عمیق و البته درست از اینکه قرار بود همه چیز بدتر شود، به سمت یک روزنامه فروشی رفت تا از باران در امان بماند.
انتشارات مبتکران – انتشارات گاج – انتشارات خیلی سبز – انتشارات گل واژه – انتشارات فاگو – انتشارات کلاغ سپید – انتشارات شباهنگ – انتشارات قلم چی – انتشارات الگو – انتشارات علامه حلی
انتشارات تاجیک – انتشارات واله – انتشارات اندیشمند – انتشارات کامل طلایی – انتشارات منتشران – انتشارات خانه زیست شناسی – انتشارات مهر و ماه – انتشارات گامی تا فرزانگان
انتشارات فار – انتشارات کاگو – انتشارات شاکری – انتشارات چهارخونه – انتشارات خوشخوان – انتشارات اخوان – انتشارات قدیانی – انتشارات فاطمی – انتشارات بنی هاشمی
انتشارات اسفندیار – انتشارات کارنامه کتاب
در صورت موجود نبودن با شماره 09126903701 بانک کتاب تماس حاصل فرمایید.
کتابخانه نیمه شب مت هیگ کوله پشتی
بانک کتاب ماندگار
کتابخانه نیمه شب مت هیگ کوله پشتی
درباره کتاب کتابخانه نیمه شب
همه ما فکر میکنیم اگر میدانستیم نتیجه تصمیماتی که در هرلحظه از زندگی خود میگیریم چه خواهد بود شاید خوشحالتر و موفقتر بودیم. احساس میکنیم دانستن پایان مسیرهای مختلفی که پیش رویمان قرار دارد شاید آرامش بیشتری نصیبمان میکرد اما زندگی بسیار عجیبتر از آن چیزی است که ما فکر میکنیم. مت هیگ در اثر جذاب خود با عنوان کتابخانه نیمه شب داستان زن جوانی به نام نورا سید را بازگو میکند که در پی تصمیمات اشتباهی که گرفته است، ترجیح میدهد به زندگی خود پایان دهد اما با ورود به کتابخانه ای عجیب، نورا مسیرهای بیشماری پیش روی خود میبیند که معنا و تعریف متفاوتی از زندگی اکنون خود و تصمیماتی که تصورمیکرده اشتباه است، دریافت میکند.
کتابخانه نیمه شب مت هیگ، شاید در ظاهر رمانی سرگرم کننده باشد ولی در پایان کتاب آنچه تجربه میکنید معنای عمیق و متفاوتی از زندگی است که به سادگی هرچه تمامتر بیان میشود.
بخشی از کتاب کتابخانه نیمه شب
نورا نه ساعت پیش از آنکه تصمیم به مردن بگیرد، بی هدف در بدفورد قدم میزد. شهر در نظرش مثل خط تولید انبوه اندوه بود؛ محوطه ورزشی شهر که کفش را سیمان ریگ دار کرده بودند و مرحومش آنجا شنا کردنش را تماشا میکرد، رستورانی مکزیکی ای که با دن رفته بود تا فاهیتا بخورند، بیارستانی که مادرش در آن درمان میشد.
دن دیروز به او پیام داده بود. نورا جواب داده بود که به طرز مسخره ای سرش شلوغ است و وقت ندارد. با این حال به نظرش غیرممکن بود که پیام دیگری برای دن بفرستد. نه به خاطر اینکه احساسی به او نداشته باشد، بلکه دقیقا به خاطر اینکه هنوز دوستش داشت و نمیخواست دوباره احتمال آسیب رساندن به او را به جان بخرد. زندگی دن را نابود کرده بود. کمی پس ازینکه نورا عروسی شان را لغو کرد، دن موقع مستی در پیامی به او نوشت: زندگیم آشوب شده.
جهان میل به آشوب داشت. کارت را از دست میدهی و بعد، اتفاقات بد دیگری میافتد.
باد میان درختان نجوا کرد. باران باریدن گرفت. نورا با حسی عمیق و البته درست از اینکه قرار بود همه چیز بدتر شود، به سمت یک روزنامه فروشی رفت تا از باران در امان بماند.
انتشارات مبتکران – انتشارات گاج – انتشارات خیلی سبز – انتشارات گل واژه – انتشارات فاگو – انتشارات کلاغ سپید – انتشارات شباهنگ – انتشارات قلم چی – انتشارات الگو – انتشارات علامه حلی
انتشارات تاجیک – انتشارات واله – انتشارات اندیشمند – انتشارات کامل طلایی – انتشارات منتشران – انتشارات خانه زیست شناسی – انتشارات مهر و ماه – انتشارات گامی تا فرزانگان
انتشارات فار – انتشارات کاگو – انتشارات شاکری – انتشارات چهارخونه – انتشارات خوشخوان – انتشارات اخوان – انتشارات قدیانی – انتشارات فاطمی – انتشارات بنی هاشمی
انتشارات اسفندیار – انتشارات کارنامه کتاب
در صورت موجود نبودن با شماره 09126903701 بانک کتاب تماس حاصل فرمایید.
0دیدگاه